علیرضا مجلل
سریال «کوچک جنگلی» به کارگردانی بهروز افخمی و با بازی زیبا و به یاد ماندنی هنرمند گیلانی علیرضا مجلل از آثار ماندگار دهه ۶۰ تلویزیون است که سال ۶۶ از شبکه یک سیما پخش شد این سریال روایتگر گوشهای از تاریخ قیام جنگل به رهبری میرزاکوچک خان بود.
خودتان را معرفی کنید؟
علیرضا مجلل هستم متولد ۱۳۲۷ محله چهار برادران شهر رشت دارای مدرک لیسانس از دانشکده هنرهای زیبا.
از فعالیتهای هنری خود بگویید؟
در برنامههای کودک رادیو گیلان، ادبیات و ارتش گویندگی کردم، سپس در یک
گروه تئاتر وابسته به اداره فرهنگ و هنر مشغول شدم که نام این گروه آتوسا
بود و دوستانی چون انوش نصر، آقای بشری و ابراهیم ضمیر در آن حضور داشتند.
در سال ۱۳۴۸ وارد دانشکده هنرهای زیبا شدم. پیش از انقلاب کار تئاتر
میکردم و بعد از انقلاب کارهای زیادی در تئاتر و تلویزیون و سینما داشتم،
در سریالهایی همچون سلطان و شبان هم بازیگر بودم و هم تهیه کننگی آن را
برعهده داشتم، سریال ماه پنهان است، سریال میرزا کوچک خان و همچنین فیلم
سینمایی شاید وقتی دیگر نیز از دیگر کارهایی است که در آنها حضور داشتم.
علت انتخاب شما برای بازی در سریال میرزا کوچک خان چه بود؟
من شمالی هستم و از خانواده مادری از اقوام میرزا کوچک خان هستیم. زمانی
که قرار بود آقای تقوائی کارگردانی فیلم را برعهده داشته باشند، آقای
داریوش ارجمند نقش میرزا را داشتند و قرار بود من هم نقش احسان اله خان را
بازی کنم.. در آن زمان من مشغول کا در سریال سلطان و شبان بودم. پروژه
میرزا کوچک خان مدتی متوقف شد و پس از یک سال و نیم قرار شد به کارگردانی
آقای افخمی تهیه شود که آقای افخمی به دلیل آشنایی با موقعیت محلی، زبان
گیلکی و بومی بودن و تحقیقات و سیعی که در مورد میرزا داشتم صلاح دیدند که
نقش میرزا را به من بدهند.
تاثیر معنوی این نقش در خود شما چگونه بود؟
تاثیر بسیار فراوانی داشت و من همیشه با میرزا زندگی میکنم و به او عشق
میورزم و هنوز تسبیح و انگشتر و مهر میرزا که در آن سریال داشتم همراه
خود دارم و در تمامی کارها با من است.
چه خاطرهای از سریال میرزا کوچک خان دارید؟
خاطرات زیادی از این سریال دارم که ساعتها وقت لازم است تا درباره آنها
گفتگو کنیم. ما سه سال در ماسوله بودیم و در آنجا فیلمبرداری میشد. ما سه
زمستان در ماسوله بودیم و برای گرفتن برخی صحنهها نیاز به بارش برف بود
اما برفی نمیآمد. با افرادی که با میرزا ملاقات کرده بودند دیدار داشتم و
خاطرات فراوانی نقل میکردند که بسیار شیرین و جذاب بود. یکی از این افراد
که ۹۶ سال سن داشت و از حسابداران میرزا بود میگفت: اینقدر میرزا مشغول
بود و سرش شلوغ بود که اگر میخواستیم با او صحبت کنیم و مشکل را با وی در
میان بگذاریم باید پشت سرش میدویدیم و میرزا میگفت: «بگو و بیا» و وقت
ایستادن نداشت. اما او بسیار مهربان و مشکل گشا بود و مشکلات مردم وی را
عذاب میداد.
از خاطرات به یاد ماندنی و صحنههایی که خودتان از بازی در آن لذت بردید؟
بیشتر صحنهها جذاب بودند. اما در یکی از صحنهها که میرزا خواب بود و حاج
کسمائی و دکتر حشمت به میرزا مراجعه میکنند و وی را از خواب بیدا میکنند
تا جلسهای برگزار کنند؛ در آن صحنه وقتی بیدار شدم و در دامان طبیعت این
افراد را در کنار خود دیدم لحظهای احساس کردم که در آن زمان و مکان قرار
دارم و بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم.
از مشکلات بازی در آن سریال بگویید؟
در آن زمان زندگی پر تلاطمی داشتم و با همه مشکلات ساختم اما حیف که سریال
میرزا تمام نشد و بخش دوم یعنی نهضت جنگل که فلسفه اصلی نهضت را نشان
میداد به مرحله تولید و پخش نرسید.
سختترین سکانسی که داشتید؟
صحنهٔ درگیری میرزا با حاج احمد کسمائی و خواهر زادهاش بود که میرزا به
خواهرزاده کسمائی سیلی میزند. از نظر تکنیکی سکانس پلان بود و باید در یک
سکانس گرفته میشد. در این صحنه ۶۰۰ یا ۷۰۰ سیاهی لشگر حضور داشتند و
نزدیک غروب بود. آقای حقیقی فیلمبردار گفت: این صحنه را یا باید در ۱۲
دقیقه امروز بگیریم، یا اینکه فردا دوباره این ۷۰۰ نفر را جمع و جور کنیم
که سخت است. بالاخره این صحنه را یک بار گرفتیم و به خوبی انجام شد.
اکنون مشغول چه کاری هستید و چرا به ایران باز نمیگردید؟
من اکنون در سوئد زندگی میکنم و مشغول کار تئاتر هستم. فعلا قراردای یک
ساله در آنجا بستهام و باید کار کنم امیدوارم بتوانم بازگردم و در خدمت
هموطنان عزیزم در ایران باشم و کارهای دیگری ارائه کنم.
متن مصاحبه از مرکز صدا و سیمای گیلان
پی نوشت : فردا 14 خرداد مصادف است با ورود ميرزا و يارانش به رشت و متعاقب آن اعلام جمهوری شورايی و لغو سلطنت در گيلان