ميرزا نمرده است ...
سال نو را به همه دوستان خوبم تبریک عرض می کنم . امیدوارم سال خوبی رو در پناه حق آغاز کرده باشید .

شعر < تنفس آتشفشان سرد > از مجموعه ی «همصدا با حلق اسماعیل» اشاره دارد به فضای پر التهاب جنگل و نهضت جنگل پس از شهادت میرزا کوچک جنگلی . اصطلاحات و تعابیر در این شعر فوق العاده زیبا و دلچسب است . با هم شعر زیر را می خوانیم :
تنفس آتشفشان سرد
سكوت ،
هیچ ...
آهسته یك قدم
در متن احتیاط
ضربان بی امان فاجعه در گیجگاه باد
تلواسه۱ ی تفنگ
رؤیا و بوی ماه
در شامه ی پلنگ
ضربان نبض مرگ
بی تابی زمین
در انتظار برگ
دست شكارچی
در معبر فشار
پیوند بی تزلزل باروت و انفجار
آنك نزول پوزه ی كفتار و خرس و گرگ
در عرصه ای حقیر
بر قامتی سترگ
با برگ برگ سبز درختان ملتهب
آنك ظهور پچپچه ی لاله های سرخ:
ـ گویا گراز زخمی شب بر گلوی نور
دندان فشرده است!
ـ گویا دوباره گوی ظفر را
چونان همیشه
پنجه ی نامرد برده است!
ـ شاید حریق شوق رهایی
همراه با دلاور جنگل فسرده است؟
خنیاگر۲ خزر
فریاد می زند:
«جنگل نمرده است
هرچند بی شمار
در جزر و مد خنجر شب زخم خورده است
جنگل نمرده است...»
*
آتشفشان سرد
آنك دوباره گرم
نفس می كشد به شوق
در قامت ستبر دلیران پاسدار
ـ چونان ظهور معجزه ای ـ
زنده مي شود
ميرزا شهيد شور و شعف
گرد گيله مرد
*
خنيا گر خزر
فرياد مي زند:
ميرزا نمرده است
ميرزا حريق جنگل در خون تپيده را
ميرزا طلسم فجرو طلوع سپيده را
ميرزا تفنگ را
به شهابان شب شكن
اين قاصدان صبح
اين وارثان مصحف و ميزان سپرده است.
ميرزا نمرده است
خنياگر خزر
فرياد مي زند.
آذر ۵۹
۱ اضطراب
۲ آوازه خوان / نوازنده...
از دوست خوبم فقیـر تشکر می کنم
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۸۸/۰۱/۰۸ ساعت 12:25 توسط ابراهیم شادمهر
|