شاید این چشمه

روزی لبان تو را سیراب

و این درخت

خستگی تو را با خود تقسیم کرده باشد ...

شاید روزی بر این تخته سنگ ایستاده باشی

و این بوته ی تمشک را به نرمی

کنار زده باشی ...

شاید روزی این کلبه ی غریب

نفس های تو را حس کرده باشد

و این پلِ پیر

به اندازه ی نهری کوچک

با گام های مهربانت گپ زده باشد ...

این باران هر چه می کند

نمی تواند تو را از یاد جنگل پاک کند

 

حمیدرضا شکارسری


لینک های مرتبط:

از زنده یاد سلمان هراتی
نمونه ای از اشعار
از یاد جنگل (شعر)
گیلؤنِ جمهوری (شعر)