از یاد جنگل
شاید این چشمه
روزی لبان تو را سیراب
و این درخت
خستگی تو را با خود تقسیم کرده باشد ...
شاید روزی بر این تخته سنگ ایستاده باشی
و این بوته ی تمشک را به نرمی
کنار زده باشی ...
شاید روزی این کلبه ی غریب
نفس های تو را حس کرده باشد
و این پلِ پیر
به اندازه ی نهری کوچک
با گام های مهربانت گپ زده باشد ...
این باران هر چه می کند
نمی تواند تو را از یاد جنگل پاک کند
حمیدرضا شکارسری
لینک های مرتبط:
از زنده یاد سلمان هراتی
نمونه ای از اشعار
از یاد جنگل (شعر)
گیلؤنِ جمهوری (شعر)
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۸۷/۰۱/۰۸ ساعت 22:36 توسط ابراهیم شادمهر
|